پری شب

یه روز خوب

امروز مونا بازم بهم گفت : پری پاشو برو چقدر این کلمه رو دوست دارم دستش درد نکنه که اینقدر هوامو داره . رفتم 2تا سنگک گرفتم ساعت 11 خانه بودم مامان و رضوان می خواستن برن بیرون به منم گفتن : بیا بریم ولی ترجیح دادم بمونم خانه برا نهار یه ابگوشت چرب و چیله درست کردم .  بعداز بستن در زودپز رفتم سراغ جارو برقی یه جاروی حسابی کشیدم پنجره هارو هم باز گذاشتم تا هوای اتاق ها عوض شه بعد از کشیدن جارو رفتم سراغ حیاط به یاد روزای تابستان حیاط شستم . بعد رفتم سراغ زودپز یه کم دیر شده بود و لوبیاها وا رفته بودن خلاصه ظرفای نهارو هم حاضر کردم مامان و رضوان نهار دیر امدن طفلی مامان چقدر از دست ما می کشه حالا کو تا جبران کنیم خیر سرمان &...
15 آبان 1391

دوستای خوب و مهربون

امشب مورخ 13/8/1391همراه با مریم جون ، مرجان بلا و رضوان اتیش پاره اومدیم سالن جاتون خالی خیلی خوش می گذره .  الان با مریم جون ( حسابدار بانک مهدیه ) داریم از وب من دیدن می کنیم . رضوان و مرجان دارن گلیم می بافن .    خیر سرشان مثلا هنرمندن راستی ظهری اعظم و پوران جون هم با ما بودند . کلی غیبت کردیم خدا ما را ببخشد . فعلا داریم اهنگ گوش می دهیم راستی این دو روز خیلی خوب بود سر کار نبودم کاشکی فرداهم تعطیل بود . ان شا الله فردا هم روز خوبیه صدرصد .   ...
14 آبان 1391

عاشقان عیدتان مبارک

از خدا وند متعال  شفاعت مولا علی ‌(ع) برا همه ی دوستانم خواستارم خوشا به حال انهائیکه علی گونه قضاوت می کنند . ...
11 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پری شب می باشد